درس29
ولایت فقیه
اشاره
در زبان عربی برای ولایت، دو معنا ذکر کرده اند:
1 رهبری و حکومت؛ 2 سلطنت و چیرگی[1].
هنگامی که ولایت در مورد فقیه بکار میرود، مراد از آن حکومت و زمامداری امور جامعه است. اگر نظام سیاسی اسلام تشریح گردد و مکتب سیاسی آن باز شناسانده شود یکی از مبانی این مکتب ولایت فقیه در عصر غیبت امامان معصوم علیهم السلام خواهد بود.
از دیدگاه شیعه، ولایت فقیه در عصر غیبت ادامه ولایت امامان معصوم علیهم السلام است، همانگونه که ولایت امامان در امتداد ولایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قرار داشت و حاصل آن اعتقاد به این نکته است که در راس هرم قدرت در جامعه اسلامی باید یک اسلام شناس قرار گیرد که اگر معصوم حضور داشت شخص او و اگر نبود فقیه جامع شرایط، این مسئولیت را بر عهده خواهد داشت، زیرا وظیفه اصلی حکومت از دیدگاه اسلام بسط ارزشها و احکام الهی در جامعه میباشد و برای تحقق این آرمان، لازم است در بالاترین مصدر تصمیم گیری شخصی آگاه به دین قرار گیرد.
دلایل ولایت فقیه
دلیل عقلی
بدون شک هر جامعه ای به زمامدار و رهبر نیاز دارد، حال اگر حکومت و زمامداری بر یک جامعه اسلامی باشد عقل حکم میکند که بر قله چنین حکومتی میبایست کسی قرار گیرد که به احکام و وظایف اسلام آگاهی دارد و میتواند زمامدار مردم باشد اگر معصوم در میان مردم بود عقل او را سزاوار این منصب میشمارد ولی در عصر غیبت معصوم، فقیه عادل و قادر بر اراده جامعه، لایق این مقام است.
به دیگر سخن: بهترین فرد برای اجرای احکام و قوانین اسلام کسی است که سه ویژگی دارد
1 بهترین قانون شناس.
2 بهترین مفسر برای قوانین اسلام
3 بهترین مجری برای این قوانین که هیچ انگیزه ای برای تخلف ندارد این ویژگیها را در عصر غیبت ولی فقیه داراست، ولایت فقیه یعنی رجوع به اسلام شناس عادلی که از دیگران به امام معصوم نزدیکتر است.
دلیل نقلی
برای اثبات ولایت فقیه به احادیث فراوانی استناد شده که به بعضی از آنها شاره میکنیم:
1 توقیع شریفی که مرحوم صدوق از اسحاق بن یعقوب نقل میکند که حضرت ولی عصر (عج) در پاسخ به پرسشهای او به خط مبارکشان نوشتند:
اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم (در رویدادهایی که اتفاق میافتد به راویان حدیث ما مراجعه کنید زیرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان هستم)[2].
مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبه همین حدیث را آورده و به جای انا حجه الله علیهم، چنین آمده: انا حجه الله علیکم: من حجه خدا بر شما هستم شیوه استدلال به این حدیث چنین است: حضرت مهدی علیه السلام دو جمله فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله را به گونه ای فرموده اند که به وضوح میرساند: حکم راویان حدیث که همان فقیهان هستند مانند حکم خود امام علیه السلام است یعنی فقیهان، نائب امام زمان علیه السلام در بین مردم هستند.
2 حدیثی که از امام صادق علیه السلام نقل شده و به مقبوله عمر بن خنظله معروف است:
من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما فانی قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فانما استخف بحکم الله و علینا رد و الراد علینا کالراد علی الله و هو علی حد الشرک بالله.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس از شما حدیث ما را نقل میکند در حلال و حرام ما نظر دارد و احکام ما را میشناسد به حکومت او رضایت دهید همانا من او را حاکم شما قرار دادم پس وقتی او به حکم ما حکم کرد اگر قبول نشود، سبک شمردن حکم خدا و رد بر ما است و رد ما رد خداست و آن در حد شرک به خداست[3].
فقیه در اصطلاح امروز همان شخصی است که در حدیث با تعبیر عارف به حلال و حرام معرفی شده است.
شیوه استدلال به این حدیث چنین است: وقتی در زمان حضور معصوم علیه السلام و در صورت دسترسی نداشتن به معصوم و حاکمیت نداشتن او وظیفه مردم مراجعه به فقیهان جام الشرایط است، در زمان غیبت که اصلا معصوم حضور ندارد به طریق اولی وظیفه مردم مراجعه به فقیهان جامع الشرایط است.
3 حدیثی که مرحوم صدوق از امیر المومنین علی علیه السلام نقل میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اللهم ارحم خلفائی (خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده) از آن حضرت سوال شد جانشینان شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: الذین یاتون من بعدی یروون حدیثی و سنتی (آنان که بعد از من میآیند و حدیث و سنت مرا نقل میکنند)[4].
برای دلالت این حدیث برای ولایت فقیه باید به دو نکته توجه کرد:
الف: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از سه شان عمده برخوردار بودند
1 تبلیغ آیات الهی و رساندن احکام شرعی و راهنمایی مردم
2 قضاوت در موارد اختلاف و رفع خصومت
3 زمامداری جامعه اسلامی و تدبیر آن یعنی ولایت.
ب: منظور از کسانی که بعد از حضرت میآیند و حدیث و سنت او را نقل میکنند فقیهان هستند نه راویان و محدثان، زیرا راوی فقط نقل حدیث میکند و نمیداند آنچه که نقل میکند حدیث و سنت خود حضرت است یا نه؟ معارض و مخصص را نمیشناسد و کسی این امور را میشناسد که به مقام اجتهاد و درجه فقاهت رسیده باشد.
با توجه به این دو نکته از حدیث چنین استفاده میکنیم: فقیهان جانشینان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میباشند و شئونی که برای حضرت بود) تبلیغ دین قضاوت زمامداری و ولایت) برای جانشینان او نیز خواهد بود.
شرایط ولی فقیه
1 اجتهاد و فقاهت: از آن رو که در حکومت دینی اداره جامعه بر اساس قوانین اسلامی است کسی که در راس قدرت قرار میگیرد باید آگاهی کافی به قوانین اسلام داشته باشد تا در جریان اداره اجتماع از این قوانین سرپیچی نشود این آشنایی باید در حد اجتهاد باشد.
2 عدالت و تقوی: زیرا اگر حاکم و فقیه از تقوی و عدالت برخوردار نباشد قدرت، او را تباه میکند و ممکن است منافع شخصی یا گروهی را بر منافع اجتماعی و ملی مقدم بدارد برای ولی فقیه درستکاری و امانت و عدالت شرط است تا مردم با اطمینان و اعتماد زمام امور را به او بسپارند[5]. آگاهی واهتمام به صالح اجتماعی، یعنی مدیر و مدبر باشد.
قال علی علیه السلام: ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه[6] (علی علیه السلام فرمودند: ای مردم شایسته ترین مردم برای حکومت کسی است که از دیگران تواناتر و به دستور خدا در امر حکومت داناتر باشد)[7].
تمرین
1- ولایت در لغت عربی به چه معنایی آمده و مراد از ولایت فقیه چیست؟
2- دلیل عقلی ولایت فقیه را بیان کنید.
3- «توقیع شریف امام زمان علیه السلام» درباره رجوع به فقیهان چیست؟
4- شیوه استدلال به « مقبوله عمر بن حنظله» را بیان کنید.
5- شئون ولایت فقیه در حدیث« اللهم ارحم خلفائی» چیست؟
6- شرایط ولی فقیه را بیان کنید.
منابع و مآخذ:
[1] . قاموس المحیط ص 1732 مصباح المنیر، ج 2 ص 396 تاج العروس، ج 10، ص 398.
[2] . اکمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 483.
[3] . اصول کافی، ج 1، ص 67.
[4] . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 420 وسائل الشیعه، ج 18، ص 65.
[5] . اصول کافی، ج 1، ص 67.
[6] . نهج البلاغه، خطبه 173.
[7] . بحث ولایت فقیه اقتباس از بحثهای آیت الله مصباح یزدی و جناب استاد هادوی تهرانی.
برچسب : نویسنده : maarefenowshahro بازدید : 141