اهمیت فلسفه و گفتگو در جامعه / دکتر ابراهیمی دینانی

ساخت وبلاگ

اهمیت فلسفه و گفتگو در جامعه

فلسفه گفتگوست. آیا نمی شود که انسان گفتگو نکند و فکر کند؟ خیر. شما هیچگاه فکر جدی ندارید مگر اینکه سوال جدی دارید. بدون سوال و طرح پرسش در ذهن تان آیا دنبال چیزی می روید؟ مسائل روزمره (گرسنگی، تشنگی و…) منظورم نیست، آیا بدون طرح پرسش می توانید در مسائل فکری که مثلا کتابی را بخوانید یا مساله ای را از شخصی بپرسید و دغدغه مند باشید؟

فکر شما آنجایی جدی است که یک پرسش داشته باشید و هرگاه پرسش نداشتید، هرگز فکر هم ندارید. این اشکال را به من نکنید که من باهوش هستم و خوب زندگی می کنم! بله برای حوائج زندگی ممکن است خیلی هم زیرک باشید ولی یک کشف حسابی (اعم از علمی یا معرفتی) نمی کنید مگر اینکه پرسش داشته باشید. حیوانات برای رفع آنچه به بقایشان کمک می کند، از انسان زیرک تر و باهوش تر هستند. کدام حیوانی هست که در رفع نیازهایش مانده باشد؟ تا پرسش در ذهن شما نقش نبندد شما به دنبال پاسخ نخواهید رفت.

پرسش یعنی چه؟ پرسش، عبارت فارسی «سوال» است. پرسش را در ابتدا از خودت می پرسی و اگر توانستی جواب دهی که حل می شود و اگرهم نتوانستی از اهلش می پرسی. خوب وقتی پرسش مطرح می شود و شما می خواهید پاسخ بگیرید در نتیجه «گفتگو» آغاز می شود. در گفتگو ممکن است سوال را از کسی بپرسید و پاسخ بگیرید یا اینکه خودتان جواب می دهید (در خلوت خودتان) اصطلاح ظاهری برای این کار را مونولوگ می گویند ولی هر مونولوگی دیالوگ است.

مونولوگ یعنی خودگفتاری، دیالوگ یعنی با دیگری گفتگو کردن؛ وقتی می گویم که مونولوگ هم همان دیالوگ است به این معنی است که در هنگام خودگفتاری، خودت را دیگری فرض می کنی، خودت پرسیده ای و خودت هم جواب می دهی که یک نوعی از دیالوگ است. بنابراین آنجایی که پرسش نیست، فلسفه نیست. اگر جامعه ای پرسش نداشته باشد، فلسفه در آن جامعه مرده است و جامعه ای که فلسفه نداشته باشد، به معنی حقیقی کلمه «مرده است» 

والحمد لله رب العالمین علی کل حال

گروه آموزشی معارف اسلامی نوشهر...
ما را در سایت گروه آموزشی معارف اسلامی نوشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maarefenowshahro بازدید : 238 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 3:37